هستي مامان وبابا آرمينا هستي مامان وبابا آرمينا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

♥♥♥آرمينا جونمي♥♥♥

دختر عمو روزژانت آسمونی شد.

آرمینا 2 سال و 25 روزه.   دختر عمو روژان ما رو ترک کرد و رفت.   مامان و باباش رو ترک کرد و رفت .   و برای همیشه داغی بردل مامان و باباش گذاشت.   نمیدونم شاید تو آسمون و پیش خدا رو بیشتر دوست داشت.   ولی مامانش چه کنه با غمی که همیشه توی دلش میمونه .   خدایا یعنی روژان کوچولو این همه پیشت عزیز بود که زود بردیش.   روژان فقط 46 روزه بود .   46 روز بود که دنیای عمو و زن عموت رو پر ازشادی و خوشبختی کرد ولی   زود پر کشید و رفت.   توی سفر قبلی که رفتیم خوزستان برای اولین بار دختر عموت رو دیدی ...
28 مرداد 1393

جشن تولد 2 سالگی

آرمینا 2سال و 16 روز   سلام عسلم.با عکسهای تولدت اومدم.   جشن تولدت روز چهارشنبه15 مرداد بود.   همه چیز خیلی خوب برگزار شد .   عصر مهمانی خانمها بودند و شب هم خانوادگی. خیلی خوب بودی و اصلا بداخلاقی نکردی .فقط وسطاش یکم خواب آلود شده بودی . لباس تولدت رو خودم برات دوخته بودم .نگران بودم که نپوشیش آخه   فکر کنم خیلی توش راحت نبودی.قبل از جشن چند باری تنت کردم که میگفتی درش بیار .بهر حال به خاطر ذوق و شوق جشن پوشیدیش و   هیچ مقاومتی نکردی   حالا بریم سراغ عکسها... &n...
19 مرداد 1393

دومین میلادت مبارک...

در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست هدیه از آسمان برای؛ روز تولدت رسید. و دیدم هیچ چیز گلم را جز عشق لایق نیست. بهترینم تولدت مبارک دوسال گذشت.دو سال گذشت از زمانی که یه نوزاد کوچولویی بودی که واقعا میترسیدم بغلت کنم .میترسیدم از دستم بیفتی.دوسال پیش همچین شبی ساعت 5/25 دقیقه صبح همزمان با اذان صبح چشمای زیبات رو به دنیا باز کردی . و اومدی و شدی همه چیز من و بابا . ...
3 مرداد 1393
1